کلاس درس سردار رشید اسلام شهید سید جمشید صفویان
دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۲ ب.ظ
موضوع: اسارت ومهربانی
برای عبور از اروند ورسیدن به شهر فاو نخست باید در شبی تاریک با موج های بلند اروند می جنگیدیم لذا در تاریکی شب مبارزه ای تن به تن با امواج آغاز شد . زمستان بود وسردی آب ، موج های بلند بود وکوسه ها ی بی رحم که به دنبال طعمه می گشتند ، گلوله های آرپی جی بود وتیرهای رسامی که قلب آب را می شکافتند وسیاهی شب بود وانفجار گلوله های توپ وخمپاره که آسمان را پر کرده بود. راست قامتان سرافراز بعداز عبور از موانع سیم خاردار ومیله های خورشید مانند،فاتح خط مقدم دشمن شدند وصدای تکبیرشان در فضای نخلستان می پیچید ،تکبیرهایی که پر قوت بود وبر روحیه ی بچه های ما می افزود ولی موجب رعب ووحشت نیروهای عراقی می شد آن چنان که گروهی از آنها بین نهرها ونخلستان سر گردان بودند وگروهی به اسارت خدا جویان بسیجی وپاسدار درآمدند.
بعداز ظهر روزدوم عملیات والفجرهشت با دستور سید جمشید ، اسرایی را که در شب گذشته به دست پرتوان بچه های گردان اسیر شده بودند در یک جا جمع کردیم. چون تعداد اسرا زیادبود من وعده ای از دوستان را مامور کرد تا آنها رابه محل جمع آوری اسرا در لشکر تحویل دهیم اما قبل از آن مارا در زیر نخلی جمع کرد وگفت شما می دانید که پیامبر (ص)درباره رفتار با اسرای جنگی چه سفارشی کرده است ومی دانید کسی که اسیر شده دیگر سلاحی ندارد که از خود دفاع نماید لذا به شما یاداوری می کنم مبادا یکی از آنها را بکشید ،سعی کنید رفتار خوبی با آنها داشته باشید ،مبادا کسی را اذیت و آزاری به آنها برساند . از دادن آب ونان به این اسیران خوداری نکنید . او در هنگام عملیات قاطع ولی در چنین مواقعی بسیار رئوف ومهربان بود.
منبع:آخرین دیدار مجموعه خاطرات سردار شهید سید جمشید صفویان
نویسنده :غلامرضا کاج راوی: حسن احسانی مهر.
۹۳/۰۷/۰۷