قابل توجه دکتر نجفقلی حبیبی
چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۹ ب.ظ
قابل توجه دکتر نجفقلی حبیبی
احمد بن حنبل در مسند خود به نقل از راویان متعدد، مینویسد:
پیامبر، حسن و حسین را به سیــنه خود میچسباند و میفرمود: «خدایا! من این دو را دوست دارم، تو نیز آنها را دوست بدار.»
اشک پیامبر (ص) برای امام حسین (ع)
از عایشه نقل شده است که گفت:
حسین در حالی که به پیامبر وحی نازل می شد، به محضر وی در آمده و خود را به روی او انداخت و از پشت او بالا رفت. جبرئیل گفت: یا رسول الله! او را دوست میداری؟ فرمود: چرا پسرم را دوست نداشته باشم؟ جبرئیل گفت: امت تو بعد از تو، او را خواهند کشت. جبرئیل دست خود را دراز کرد و مقداری خاک سفید به او داده و گفت: در این سرزمین، این پسر تو کشته می شود و اسم این سرزمین، «طف » است. و چون جبرئیل از نزد پیامبر رفت، پیامبر از خانه خارج شد و در حالی که آن خاک را در دست گرفته بود و می گریست، فرمود: عایشه! جبرئیل به من خبر داد امتم پس از من، فریب خورده و پسرم حسین را در سرزمین طف خواهند کشت. سپس در حالی که گریه می کرد، به طرف اصحاب خود – که در میان آنان علی، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر بودند – رفت. آنان عرض کردند: یا رسول الله! چرا گریه میکنید؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد پسرم حسین بعد از من در سرزمین طف به شهادت میرسد و این خاک را به من داده و گفت: در همانجا به خاک سپرده خواهد شد.
و اما ...... دکتر نجفقلی حبیبی
چشمانت را باز کن خوب بنگر وبعد سخن را برزبانت جاری کن. اقای دکتر موافقی که ما:
انسان هاباید هنگام سخن گفتن تأمّل کنیم و بیهوده سخن نگوئیم که اگر در گفتار ، زمام اختیار را از کف دادیم عواقب بد و زیانباری به دنبال ما خواهد داشت. انسان تا سخن نگفته سخن در اختیار اوست ، اما وقتی از دهان او خارج شد انسان در اختیار آن قرار می گیرد . این حقیقت را حضرت علی (ع) این گونه بیان می فرماید:« سخن ، مادام که آن را نگفته ای در اختیار توست اما همین که از دهانت خارج شد تو در اختیار آن هستی . بنابراین زبانت را همچون طلا و نقره ات نگه دار ، زیرا بسیار شده که یک کلمه، نعمت بزرگی را از انسان سلب کرده و یا بلا و درد سری برایش فراهم ساخته است . امام علی (ع) در توصیف انسان کامل می فرماید: «خوشا به حال آن کس که خود را کوچک می شمارد و کسب و کار او پاکیزه است و اخلاقش نیکوست و زبان را از زیاده گویی باز می دارد و سکوت اختیار می کند.(دشتی،ص500، 1382)
گفتم شاید اقای دکتر فراموش کرده اید که امام حسین «ع » که بوده اند که در برنامه پنج شنبه شب دیروز امروز فردا که قصد پرداختن به موضوع «بررسی ضرورتهای فرهنگی جامعه امروز» را داشتید، چنین فرمودید : سالانه در ایام عاشورا چه پولها که در مملکت خرج میشود، اما بازده اینها چقدر است؟ دو نفر گریه میکنند و تمام میشود!»
نجفقلی عزیز ، نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم ۶۱ هجری قمری اتفاق افتاد.
روز نبرد به عاشورا معروف بود . . . این نبرد ، نبردی نابرابر میان سپاه کم تعداد امام حسین و سپاه عظیم یزیدیان و کفارین بود . .
دلیل این نبرد عدم پذیرفتن ذلت و بیعت امام حسین و همچنین قبول نداشتن حکومت یزید بن معاویه بود ؛ چرا که امام حسین حکومت آنها را غیرشرعی و غیرقانونی می دانست . . .
بگذار اقای دکتر راحت مثل دو دوست صحبت کنیم، اقا نجفعلی ، در این جنگ حضرت امام حسین(ع) در دهم
(عاشورا) سال 61هجری در کربلا در سن 57 سالگی به شهادت رسید، علّت شهادتش این بود، که وقتی معاویه در شام فوت کرد، پسرش یزید که جوانی فاسد و شارب الخمر و قمار باز بود، به عنوان خلیفه رسول الله(جانشین پیامبر) بر تخت پادشاهی نشست. چون امام با این مسئله موافق نبود، با او بیعت نکرد و مجبور شد، از مدینه به سوی مکّه هجرت نماید. جاسوسان یزید در صدد ترور امام(ع) در مکه در کنار حرم امن الهی برآمدند و از طرفی مردم کوفه نامه های فراوانی به عنوان دعوت از امام برای امامت، نوشته بودند، آن حضرت در ذی الحجة سال 60 هجری به سوی کوفه حرکت کرد و در دوم محرم سال 61 به نزدیکی کوفه در مکانی به نام کربلا فرود آمد. در آن جا در محاصره نیرو های اعزامی یزید از کوفه و از نقاط دیگر قرار گرفت و در 10محرم همان سال مرگ سرخ را برگزید و تسلیم خواسته یزید نشد و فرمود: "القتل اولی من رکوب العار و العار خیرٌ من دخول النار؛ کشته شدن با شرافت و عزّت، بهتر از ننگ و ذلّت و بندگی است." و فرمود: "انی لا أری الموت الاّ السعادة و لا الحیوة مع الظالمین الاّ برما؛ مرگ با شرافت جز سعادت نیست و زندگی با بیدادگران جز رنج و زحمت نیست." همچنین از آن حضرت نقل است، که فرمود:"هیهات منّا الذّلة؛ از ما ذلّت و تسلیم در برابر ظلم و طغیان ، دور است ". و در پیامی به همه مسلمانان فرمود: "مثلی لا یبایع مثله ؛ مثل منی هرگز با مثل یزید بیعت نمی کند." امام مرگ سرخ را بر زندگی و زیر بار ظلم و طاغوت یزید رفتن را برگزید و درسی جاودانه برای تاریخ به جا گذاشت.( 1. ر.ک: شیخ عباس قمی، (منتهی الامال، قم، دلیل، چ اول، 1379ش، ج2، ص657به بعد.(نرم افزار سیره معصومان)
او هنگام خروج از مدینه به سوی مکه فرمود: «حرکت و خروج من برای ریا و خودنمایی نیست، بلکه برای اصلاح امت پیامبر حرکت کردم، تا امر به معروف و نهی از منکر کنم و روش و سنّت جدّم و پدرم را زنده کنم».( عبد الرزاق مقرّم، مقتل الحسین(ع)، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق، ص139. (نرم افزار سیره معصومان)
اما این که چرا این وضع پیش آمد، که فرزند پیامبر را با نهایت قساوت به شهادت برسانند، در این باره برایتان میگویم: عوامل بسیاری در این مسئله نقش داشتند، اینک به چند عامل مهم اشاره میکنیم:
1- دنیا خواهی مسلمانان
مسلمانان صدر اسلام میدانستند، که لایقترین فرد برای جهان اسلام امام علی(ع) است، این شایستگی را هم از زبان پیامبر (ص) شنیده بودند و هم خود آنان امام را خوب میشناختند. اما متأسفانه دنیاخواهی و قدرتگرایی بعضی انصار و مهاجر موجب شد، که اولین انحراف فکری و عقیدتی در زمینة امامت و خلافت به وجود آید.
این مسئله که در سقیفه بنی ساعده تشکیل شد، هسته اولیه و اصلی انحراف از توصیه و سنت پیامبر و مبدأ انحرافات بعدی را شکل داد. کم کم در زمان سه خلیفه اول، زمینه حکومت امویان فراهم شد و حادثة عاشورا با سقیفه بنی ساعده پیوند خورد، زیرا از همان روز زمینه شکل گیری حادثةعاشورا به وجود آمد .
امویان میدانستند، که امام حسین(ع) لایقترین فرد برای رهبری جهان اسلام است، چنانکه معاویه نیز در کاخ و جلسه محرمانه گفت: "به خدا قسم! من هیچ عیبی در حسین نمیبینم".( نعمت الله صالحى نجفآبادى، شهید جاوید، تهران، کانون انتشار، ص 9) ولی فرزند او یزید در سال 61 هجری برای رسیدن به قدرت، همه لیاقتهای امام را نادیده گرفته درصدد قتل حضرت برآمدند. دشمن برای به شهادت رساندن امام از همه اهرمها بهره گرفت. تبلیغات گسترده علیه حضرت انجام داد و به بعضی وعده حکومت داد، چنان که عمر بن سعد برای رسیدن به حکومت ری در کربلا حاضر شد و با امام جنگید. در طى روزهاى آخر، امام چند ملاقات محرمانه با ابن سعد داشت و سعى کرد تا او را منصرف کند. اما ابن سعد بر طبق روایات تاریخى نتوانست از حکومت رى چشمپوشى کند.( رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، چ ششم، 1381ش، ص214. (نرم افزار سیره معصومان)
2 -انتقامجویی
بی تردید حس انتقامجویی نیز در قتل امام تأثیر گذار بود. سفیانیان که در جنگ بدر، اُحد و حنین شکست خورده بودند، از بنی هاشم دل پر از کینه داشتند، از این رو درصدد انقامجویی از خاندان پیامبر بودند در زمان پیامبر به دلیل حضور ایشان و قدرت بنی هاشم توان انتقام گیری را نداشتند، ولی بعد از رحلت در صدد بودند، که دوباره به سیادت، خود در زمان جاهلیت رسیده و رقیبان خود را از صحنه خارج نمایند، از این رو دنبال فرصت مناسب بودند، که این فرصت به مرور زمان به وجود آمد. در سال 61 هجری قمری سفیانیان با استفاده از فرصت پیش آمده کوشیدند، از طریق تسلط یافتن بر خلافت با تار و مار کردن بنی هاشم انتقام خود را از خاندان امام علی (ع) بگیرند. براین اساس یزید با طرح بیعت درصدد برآمد، که امام حسین(ع) را به شهادت برساند، چون یزید خوب میدانست، که امام با وی بیعت نمیکند.
دادههای تاریخی نشان از آن دارد، که حس انتقامجویی در کشتن امام نقش بنیادی داشته است. رفتار یزید با اسیران کربلا و اسائه ادب وی نسبت به سر امام شاهد بر این ادعا است. یزید در حالی که سر امام را پیش رو داشت و با چوب بر لبهای مطهر وی میزد گفت: "امروز در مقابل روز بدر!" همچنین پس از کشتن امام آرزو کرد، که کاش نیاکان کشته شدهاش در بدر زنده بودند و به یزید میگفتند، دستت درد نکند، او کشتن حسین(ع) و یارانش را در مقابل کشتههای بدر دانست. ابن شهر آشوب به نقل از طبرى، بلاذرى و کوفى این جریان را نقل می کند.( . ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، قم، مؤسسة العلامة للنشر، 1379ق، ج4، ص114. (نرم افزار سیره معصومان)
3 - عدم رشد فرهنگی
متأسفانه مسلمانان پس از رحلت پیامبر (ص) از معارف و آموزههای دینی فاصله گرفتند. این فاصله گیری، دنیاگرایی و فقر فرهنگی را در پی داشت. فقر فرهنگی سبب گردید، که مردم در تشخیص حق و باطل دچار مشکل شده و نسبت به مسایل مهم مانند شهادت امام بی اعتنا باشند و حتی در شهادت امام نقش آفرینی نمایند، مردم تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار گرفتند. تبلیغات به گونه ای در مردم تأثیر گذاشت، که برخی به قصد قربت به جنگ امام رفته و حضرت را به شهادت برسانند! هنگام ورود اهل بیت (ع) به شام نسبت به آنان اسائه ادب شد و شهر را آذین بستند! اهل بیت پیامبر و امام حسین (ع) به عنوان خارجی معرفی شدند.( جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، چ دوم، 1417ق، ص 289 - 290. (نرم افزار سیره معصومان)
امام خطاب درباره دشمنان خود در کربلا فرمود: قد ملئت بطونکم من الحرام؛ شمکهای آنها از حرام پر شده»( مجلسی، بحار الأنوار، تهران، اسلامیه، چ دوم، 1363ش، ج45، ص 156. (نرم افزار سیره معصومان) و در وصف حال آنها و نشان دادن خباثت این جماعت فرمود: «مردم بنده دنیایند و دین را بر زبان میدرند تا زندگانی خود را بدان سر و سامان دهند».( همان، ج45، ص 8)
اقای دکتر خوب توجه نمائید ،به خاطر نقش بنیانگذاران سقیفه و مردم در قتل امام است، که همه آنها در متون دینی مورد لعن واقع شده اند : «خدا امتی که اساس ظلم و ستم بر شما اهل بیت را نهاد، لعنت کند، نیز لعنت کند، امتی که شما را از جایگاهتان راند... خدا لعنت کند کسانی را که با آمادگی برای جنگ با شما، با دشمنانتان اعلام جانبداری کردند... خدایا، لعن کن اولین ستمگری را که در حق محمد و آلش ظلم کرد و کسی را که از این راه پیروی کرد! خدایا، لعنت فرست بر گروهی که با امام حسین (ع) جنگید و دشمنان را همیاری کرد و با اینان پیمان بست و از آنان در کشتن حسین پیروی نمود! خدایا، همگی را لعن کن». (مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.)
زمان اباعبدالله یک زمان فوق العاده پیچیده بود، چه قدر امام حسین(ع) غریب بود، کسی که مفسر قرآن بود به امام گفت: نرو، امام فرمودند: این خواسته خداوند است، حواسمان را جمع کنیم.
اگر نمازی که دختر سه ساله امام حسین(ع) برای آن سیلی خورده است خوب بفهمی،اقای دکتر نجفقلی حبیبی دیگر چنین سخن نمی گوئی ، مقتل را مطالعه کنی، مسلم بارها در کوفه گریه کرد، فردی از او پرسید چرا گریه می کنی؟ گفت برای آقایی گریه می کنم که در راه این شهر است، کار به آنجا رسید کسی در به روی مسلم باز نمی کرد، آی دکتر نوکری امام حسین(ع) را بکنید،باقی مانده عمر خود را خرج امام حسین(ع) کنید، علمایی می فرمود: باید قدم به قدم با کاروان وارد کربلا شوید، هوشیار باشید از این فرصت محرم برای محرم شدن استفاده کنید...
اهمیت عزاداری امام حسین(ع)
برای پی بردن به اهمیت عزاداری امام حسین (ع) توجه به چند نکته ضروری است:
1 - توجه به فضیلت ها و صفات والای انسان های فرزانه و برجسته و برگزیده.
یکی از محورهایی که در آیات متعددی از قرآن کریم مورد تأکید واقع شده، زنده نگه داشتن یاد و خاطرۀ مردان الهی و شخصیت های فرزانه و برجستۀ تاریخ، و سرگذشت عبرت آموز آنان است.
در سورۀ مریم، خداوند می فرماید: «در این کتاب از ابراهیم نیز یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود»[ مریم، ۴۱٫] و سپس برخورد قهر آمیز او را با بت ها و بت پرستان بیان می کند.
در آیۀ دیگری می فرماید: «در این کتاب از ادریس نیز یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر (بزرگی) بود و ما او را به مقام والایی رساندیم».[ مریم، ۵۶ و ۵۷٫] و در پی آن به پیامبرانی اشاره می کند که مشمول نعمت های خدا قرار گرفتند.
و در سورۀ دیگری می فرماید: «به خاطر آور بندۀ ما ایوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است (به او گفتیم) پای خود را بر زمین بکوب، این چشمۀ آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است و خانواده اش را به او بخشیدیم و همانند آن را به آنان افزودیم تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان».[ ص، ۴۱-۴۳٫]
روشن است که در این آیات و مانند آن، به جنبه های شخصی و خانوادگی و کارهای معمولی در زندگی این بزرگان توجه نشده است، بلکه از صلاحیت ها و فضیلت های اخلاقی و برنامه های سازندۀ آنان سخن به میان آمده است، و این موضوع نمایانگر آن است که یاد و خاطرۀ شخصیت های برجسته و برگزیدۀ تاریخ بشر باید زنده بماند و صفات و حالات پسندیدۀ آنان مورد توجه باشد. از این رو، می بینیم که امامان معصوم (ع) در زنده نگه داشتن یاد و نام شهیدان کربلا، به ویژه سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع)، از شیوه های گوناگونی بهره می گرفتند.
2-سوگواری عامل وحدت و رمز موفقیت:
هر ملتی برای بقا و موفقیت خویش نیاز به عامل وحدت و اجتماع دارد، بدون شک مهم ترین عامل وحدت در میان پیروان اهل بیت پیامبر (ص) که با کمترین زحمت و هزینه، می تواند توده های میلیونی را گرد یک محور قرار دهد. همین مراسم عزاداری بر سالار شهیدان و یاران با وفای اوست. این عامل می تواند رهایی بخش انسان ها از چنگ استبداد و استعمار باشد. در طول تاریخ جریان سوگواریی بر شهیدان کربلا، زمینه ساز قیام ها و انقلاب های کوچک و بزرگ بوده است، مانند قیام توابین که با یزیدیان جنگیدند، و قیام مختار که اکثر خون آشامان کربلا را به سزای اعمالشان رساند و شکست سختی بر سپاه نیرومند اموی وارد ساخت و … . به طور کلی به گفتۀ برخی از صاحب نظران، بیشتر انقلاب های دنیا از توجه به قیام حماسه سازان کربلا نشأت گرفته است که یک نمونۀ آشکار آن، آزادسازی شبه قاره هند، از دست استعمار انگلیس بود. گاندی رهبر این انقلاب می گوید: من برای ملت هند چیز تازه ای نیاوردم، فقط نتیجه ای که از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند نمودم، اگر بخواهیم ملت هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی (ع) پیمود .(نگاهی به زندگی امام حسین (ع)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۰۹٫)
نمونۀ دیگر آن، نقش عظیم حادثه کربلا و عاشورا، در به وجود آمدن انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) است که دنیا را به لرزه افکند. و نمونۀ اخیر آن، مقاومت حزب الله لبنان که وابسته به مکتب حسین (ع) بودند در برابر اسرائیل و رژیم تا دندان مسلح صهیونیستی است که آنان در برابر قدرت ایمان و فداکاری حزب الله گیج و مبهوت شدند و با شکستی مفتضحانه روبرو گشتند.
اقای دکتر بازهم برایتان بگویم؟
در روز هفتم محرم ؛ سپاه یزید ، آب را بر امام حسین و همراهانش بست. . .
اقای دکتر چشمانت را باز کن خوب بنگر امروز ودر غزه
تمامی اتفاقات عاشورا در حال رخ دادن است ، تمامی جنایات بار دیگر تداعی می شوند ؛ از بستن راه ها جهت رساندن غذا و دارو گرفته تا به شهادت رساندن کودکان و سکوت حقوق بشر . . .
آری کربلا به همین شکل بود ؛ مظلومی را کشتند و بقیه فقط نگاه کردند !
۹۳/۰۵/۲۹